تفسیر قرآن - آشتی و صلح بین مومنین

#تفسیر_قرآن

#زندگی_با_قرآن

#تفسیر_نور

آیه 9 سوره حجرات
 وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُواْ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى‏ فَقَاتِلُواْ الَّتِى تَبْغِى حَتَّى‏ تَفِى‏ءَ إِلَى‏  أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَآءَتْ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُواْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ‏

ترجمه آیه
 و اگر دو گروه از مؤمنان به نزاع و جنگ پرداختند، پس میان آنان صلح و آشتى برقرار کنید. سپس اگر یکى از دو گروه بر دیگرى تجاوز کرد، با متجاوز بجنگید تا به فرمان خداوند بازگردد. پس اگر متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز برداشت)، میان آن دو گروه به عدالت صلح برقرار کنید و عدالت ورزید که خداوند عدالت‏پیشگان را دوست دارد.

نکته ها
گرچه اقتضاى ایمان، دورى از نزاع و برخورد میان مؤمنان است، امّا مؤمنان، معصوم نیستند که خطایى از آنها سرنزند و چه بسا گفتن جمله‏اى یا انجام کارى، موجب بروز درگیرى میان آنان گردد. بنابراین باید آماده بود تا در صورت بروز چنین برخوردهایى، ضمن خاموش کردن آتش فتنه، حقّ مظلوم پایمال نشود و چنان با ظالم برخورد شود که دیگر تجاوزى تکرار نگردد.
در حدیث مى‏خوانیم: برادر دینى خود را خواه ظالم باشد یا مظلوم، یارى کن. اگر مظلوم است، در گرفتن حقّ و اگر ظالم است، در جلوگیرى از ظلم.(70)
این آیه، آیه‏اى است که براى تلاوتش دو دست قطع شد. در ماجراى جنگ جمل، هر چند حضرت على‏علیه السلام مخالفان را از برپاکردن جنگ نهى فرمود، امّا طرفداران عایشه گوش ندادند و حضرت به خداوند شکایت کرد که مردم نافرمانى مى‏کنند. آنگاه قرآن را به دست گرفت و فرمود: کیست که آیه «و ان طائفتان من المؤمنین...» را براى مردم بخواند؟
شخصى به نام مسلم مجاشعى گفت: من این آیه را با صداى بلند مى‏خوانم. امام فرمود: دستان تو را قطع و تو را شهید خواهند کرد. گفت: «هذا قلیلٌ فى ذاتِ اللَّه» شهادت من در راه خدا چیزى نیست. آنگاه قرآن را به دست گرفت و در برابر لشگر عایشه ایستاد و مردم را به ایمان به خدا دعوت کرد تا شاید خونى ریخته نشود و جنگى صورت نگیرد، اما آنان بر او حمله کردند و دست راست او را قطع کردند، قرآن را به دست چپ گرفت، دست چپ او را نیز جدا کردند، قرآن را به دندان گرفت، سرانجام این تلاوت کننده قرآن را به شهادت رساندند. حضرت على‏علیه السلام بعد از شهادت او دستور حمله داد.(71)
آرى، ابتدا باید با استناد به قرآن، اتمام حجّت نمود و سپس شجاعانه تا آخرین نفس در راه هدف مبارزه کرد.
عدالت‏
در این آیه، سه بار سخن از برقرارى صلح و اصلاح میان مردم بر اساس عدالت به میان آمده است: «فاصلِحوا بینهما بالعَدل و اقسِطوا انّ اللَّه یحبّ المقسطین»
اصولاً، آفرینش بر اساس حقّ وعدل است. «بالعَدلِ قامَت السّموات»(72) و بعثت انبیا براى آن بوده است که مردم به عدالت قیام کنند. «لِیَقومَ النّاس بِالقِسط»(73)
در جوامع امروزى، تحقّق عدالت ملازم قانون‏مدارى و بى‏عدالتى مرادف قانون گریزى است. امّا کدام قانون؟ قانونى که ساخته دست بشرى همچون خودماست؟ قانونى که هر روز در حال تغییر و تحوّل است؟ قانونى که در آن منافع افراد و احزاب نهفته و برخاسته از افکار ناپخته و اطلاعات محدود و تحت تأثیر تهدیدها، تطمیع‏ها و هوسهاى خود و دیگران وضع شده است؟ قانونى که قانون‏گذارش انواع قانون گریزى‏ها دارد و خود به آن عمل نمى‏کند؟
آیا این قوانین مى‏تواند براى انسان قداست و کرامت داشته باشد و براى جامعه، عدالت و امنیّت را به ارمغان آورد؟
آنچه مى‏تواند صلح و عدالت را در جامعه حاکم سازد و از هرگونه خطا و نقص به دور باشد، قوانین الهى است که توسط پیامبران به بشر عرضه شده است. قوانینى که خالق انسان بر پایه‏ى علم وحکمت ولطف بى‏نهایت وضع کرده و آورنده‏ى آن اوّلین عامل به آن است.
70) وسائل، ج‏12، ص‏212.
71) بحار، ج‏32، ص‏175.
72) بحار، ج 33، ص‏493.
73) حدید، 25.

----------------------------

پیام ها
 1- ایجاد نزاع و درگیرى میان مؤمنان، یک جرقّه است نه یک جریان، موقّتى است نه دائمى. «اِقتَتلوا» نشان از پدید آمدن نزاع است، نه دوام آن وگرنه مى‏فرمود: «یَقتَتلون»
 2- مسلمانان در برابر یکدیگر مسئولند وبى‏تفاوتى در برابر درگیرى‏ها پذیرفته نیست. «فَاصلِحوا بینهما»
 3- براى آشتى دادن و برقرارى صلح میان مسلمانان، باید با سرعت و بدون تأخیر قیام کنیم. (حرف فاء در «فَاصلِحوا» نشانه‏ى سرعت است)
 4- اگر یکى از دو گروه درگیر، یاغى‏گرى کرد، اُمّت اسلامى باید بر ضدّ او بسیج شود. «فَاِن بَغَتْ... فقاتلوا الّتى تَبغى»
 5 - براى برقرارى امنیّت و عدالت، حتّى اگر لازم شد باید مسلمانان یاغى کشته شوند. آرى، خون یاغى ارزش ندارد. «فَاِن بَغتْ... فقاتلوا...»
 6- در برابر خشونت باید خشونت به خرج داد. «فَاِن بَغتْ... فقاتلوا»
 7- در سرکوب یاغى، طفره نرویم و مسامحه نکنیم. «فقاتلوا» (حرف «فاء» علامت تسریع است)
 8 - جنگ و قتال در اسلام، هدف مقدّس دارد. «حتّى تَفى‏ء الى امر اللّه»
 9- مدّت مبارزه تا زمان رسیدن به هدف است، «حتّى تَفى‏ء الى امر اللَّه» و ساعت، ماه و تاریخ خاصّى ندارد. مثل مدّت مراجعه بیمار به پزشک و مصرف دارو است که تا زمان سلامتى باید ادامه یابد.
 10- در مبارزات اسلامى، هدفهاى شخصى، قومى، حزبى، یا انتقام، خودنمائى و گرفتن زهر چشم از دیگران مطرح نیست، بلکه هدف، برگشتن یاغى به راه خداست. «حتّى تَفى‏ء الى امر اللَّه»
 11- در مرحله‏ى درگیرى که متجاوز معلوم نیست، باید تلاش براى خاموش کردن اصل فتنه و ایجاد صلح باشد، «فَاصلحوا بینهما» ولى در مرحله‏ى بعد که متجاوز و یاغى شناخته شد، صلح باید در سمت و سوى دفاع از مظلوم و گرفتن حقّ او از ظالم باشد. «فَاصلحوا بینهما بالعَدل»
 12- وظیفه مسلمانان در شرایط مختلف تفاوت دارد؛ گاهى اصلاح است و گاهى جنگ. (در این آیه، هم کلمه «اصلحوا» دو بار آمده است و هم کلمه «قاتلوا»)
 13- هر کجا طوفان غرائز و غضب و لغزشگاه خطرناکى بود، سفارشات پى‏درپى لازم است. «بالعَدل، اقسطوا... یحبّ المقسِطین»
 14- صلحى ارزش دارد که حقّ به صاحبش برسد، وگرنه سازش ذلّت‏بار، مرگ‏آفرین و تحمیلى است. «اصلحوا... و اقسطوا»
 15- هر کجا تحمّل مشکلات لازم است، از اهرم محبّت استفاده کنید. «انّ اللَّه یُحبّ المقسطین»
 16- صلح دادن دو طرف جنگ بدون برقرارى عدالت، محبوب خداوند نیست. «انّ اللّه یحبّ المقسِطین»