روش سخنرانی - مسئله یابی

#آموزش_روش_سخنرانی
#مسئله_یابی

مسئله یابی:
در موضوعاتی که برای سخنرانی، مناسب تشخیص داده می‌شوند، مسائل مختلف و متنوعی وجود دارد که بحث از همه آنها مورد نیاز مخاطبان نیست. به عنوان مثال اگر تشخیص دهیم که لازم است برای دانشجویان رشته فیزیک در موضوع «عدالت اجتماعی» سخنرانی کنیم و اتفاقا در جای دیگری نیز ضروری دیدیم که برای کارگران یک کارخانه در همین موضوع سخن بگوییم، باید توجه داشته باشیم که موضوع «عدالت اجتماعی» شامل مسائل ریز و درشت فراوانی است که برخی از آنها برای دانشجویان و برخی دیگر برای کارگران و بعضی نیز برای هر دو گروه لازم و ضروری می‌باشد.
سخنران بعد از تعیین مخاطب، هدف و موضوع سخنرانى، باید ببیند مخاطب او در موضوع مورد بحث چه مسائل و مشکلات اساسى دارد تا با ارائه راه‌حلهای مناسب، مشکل وى را برطرف سازد. شناسایی این مسائل و مشکلات، در مسئله‌یابی انجام می‌شود.
تعریف: مسئله‌یابی عبارتست از: «یافتن مسائل و مشکلات اساسی مخاطب نسبت به موضوع مورد نظر جهت ارائه راه‌حل مناسب.»

هدف از مسئله یابی
هدف:
1 -  یافتن مسائل اساسی مخاطب در موضوع سخنرانی برای تأثیر‌گذاری بیش‌تر بر حیطه شناختی، عاطفی و رفتاری او
2 -  هدفمند و جهت‌دار شدن مطالعه پیرامون موضوع مورد نظر
3 -  اشراف بر بحث
4 -  «تعیین زاویه دید» به صورت دقیق‌تر و بهتر است.
شناخت مسائل و مشکلات مخاطب نسبت به موضوع سخنرانی باید در سه حوزه شناختی، عاطفی - احساسی و رفتاری صورت گیرد تا پس از بررسی آنها بتوانیم به اهداف سخنرانی برسیم. براى حل مشکلات و مسائل اساسى مخاطب لازم است نقاط قوت و ضعف او نیز شناسایى گردد.
البته در صورتى که مسائل و مشکلات زیاد باشند لازم نیست در یک سخنرانى به همه آنها پرداخته شود؛ بلکه ممکن است براساس اولویت، بعضى از آنها در یک سخنرانى و یا همه آنها در چند سخنرانى مورد توجه قرار گیرند.
لازم نیست در هنگام مسئله‏یابى، راه حلهاى مشکلات نیز مشخص شود؛ زیرا فرض بر این است که فعلاً در صدد شناسایى مشکلات و مسائل هستیم تا براى حل آنها مطالعه کنیم. طبیعتاً سخنران پس از مطالعه و تفکر، راه‏حلهاى زیادى را به‌دست خواهد آورد و آنها را براساس اولویت در سخنرانى خویش ارائه خواهد داد.
پس از مسئله‏یابى پیرامون موضوع بحث، به کشف رابطه بین این موضوع و موضوعات و مسائل مرتبط مى‏پردازیم تا با مطالعه و تحقیق، جامع‌تر سخن بگوییم؛ مثلاً اگر از آرامش بحث مى‏کنیم، باید رابطه آن با نقطه مقابلش؛ یعنى اضطراب را نیز در نظر بگیریم و از آن نیز بحث کنیم. یا اگر از افسردگى بحث مى‏کنیم، باید عوامل افسردگى و نیز شادى و نشاط را نیز مورد توجه قرار داده و آنها را هم مورد بحث و بررسى قرار دهیم. گاهى رابطه‏ها واضح است؛ و گاهى پیچیده مى‏شود؛ مثلاً رابطه حجاب با محبّت یا رابطه مهربانى با امر به معروف و نهى از منکر پیچیده است.