#پنجشنبه_ها_تفسیر_قرآن -تفسیر سوره مائده آیه 4
#تفسیر_قرآن
#زندگی_با_قرآن
#تفسیر_نورسوره مائده آیه 4
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِیرِ وَمَآ
أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ
وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَآ أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا
ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُواْ
بِالْأَزْلَمِ ذَ لِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ
دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ
دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِیتُلَکُمُ
الْإِسْلَمَ دِیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِى مَخْمَصَةٍ غَیْرَ
مُتَجَانِفٍلِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
ترجمه
بر شما، (خوردن گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و حیوانى که به نام غیر خدا
ذبح شود، و حیوانى (حلال گوشت) که بر اثر خفه شدن، یا کتک خوردن، یا پرت
شدن، یا شاخ خوردن بمیرد، و نیم خورده درندگان حرام شده است مگر آنکه (قبل
از کشته شدن به دست درّنده،) به طور شرعى ذبح کرده باشید. همچنین حرام است
حیوانى که براى بتها ذبح شده یا به وسیلهى چوبههاى قمار تقسیم مىکنید.
همهى اینها نافرمانى خداست. امروز، (روز هجده ذىالحجّه سال دهم هجرى که
حضرت علىعلیه السلام به فرمان خدا به جانشینى پیامبر اکرمصلى الله علیه
وآله منصوب شد) کافران از (زوال) دین شما مأیوس شدند، پس، از آنان نترسید و
از من بترسید. امروز دینتان را براى شما کامل کردم، و نعمت خود را بر شما
تمام نمودم، و اسلام را به عنوان »دین« برایتان برگزیدم. پس هر که در
گرسنگى گرفتار شود، بىآنکه میل به گناه داشته باشد، (مىتواند از
خوردنىهاى تحریم شده بهره ببرد.) همانا خداوند، بخشنده و مهربان است.
نکته ها
در آیهى اوّل گذشت که بهرهگیرى از گوشت چهارپایان، حلال است، مگر آنچه
تحریم آن بعداً بیان شود. این آیه، ده مورد از گوشتهاى حرام را بیان کرده
است.
«مُنخَنِقة»، حیوانى است که خفه شده باشد، چه به دست انسان یا حیوان، یا
خود بخود. «مَوقوذَة»، حیوانى است که با ضرب و شکنجه جان دهد. رسم عرب آن
بوده که بعضى حیوانات را به احترام بتها آنقدر مىزدند تا جان دهد و این
کار را نوعى عبادت مىپنداشتند. [15] «متردّیة»، حیوان پرت شده از بلندى و «نطیحة»، حیوانى که بر اثر شاخخوردن مرده باشد.
تحریم آنچه که در این آیه مطرح شده است، در سورههاى انعام و نحل و بقره
آمده است ولى در این آیه، نمونههاى مردار (خفّه شده، کتک خورده، شاخ خورده
و...) بیان شده است.
امام باقرعلیه السلام فرمودند: ولایت، آخرین فریضه الهى است سپس آیهى «الیوم اکملت لکم دینکم» را تلاوت نمودند. [16]
بتها، مجسمههایى بود که شکل داشت، امّا «نُصُب»، سنگهاى بىشکلى بود
که اطراف کعبه نصب شده بود و در برابرش قربانى مىشد و خون قربانى را بر آن
مىمالیدند.
غدیر در قرآن
دو مطلب جداى از هم در این آیه بیان شده است، یک مطلب مربوط به تحریم
گوشتهاى حرام، مگر در موارد اضطرارى و مطلب دیگر مربوط به کامل شدن دین و
یأس کفّار که این قسمت کاملاً مستقلّ است، به چند دلیل:
الف: یأس کفّار از دین، به خوردن گوشت مردار یا نخوردن آن ارتباطى ندارد.
ب: روایاتى که از طریق شیعه و سنى در شأن نزول آیه آمده، در مقام بیان
جملهى «الیوم یئس الّذین کفروا» و «ألیوم اکملت لکم دینکم» است، نه مربوط
به جملات قبل و بعد آن، که درباره احکام مردار است.
ج: طبق روایات شیعه وسنّى، این قسمت از آیه: «الیوم اکملت...» پس از نصب
علىّبن ابىطالبعلیهما السلام به امامت در غدیرخم نازل شده است.
د: غیر از دلائل نقلى، تحلیل عقلى نیز همین را مىرساند، چون چهار ویژگى
مهم براى آن روز بیان شدهاست: 1- روز یأس کافران، 2- روز کمالدین، 3- روز
اتمامنعمت الهى بر مردم، 4- روزى که اسلام به عنوان «دین» و یک مذهب
کامل، مورد پسند خدا قرار گرفته است.
حال اگر وقایع روزهاى تاریخ اسلام را بررسى کنیم، هیچ روز مهمى مانند
بعثت، هجرت، فتح مکّه، پیروزى در جنگها و... با همهى ارزشهایى که
داشتهاند، شامل این چهار صفت مهم مطرح شده در این آیه نیستند. حتّى
حجّةالوداع هم به این اهمیّت نیست، چون حج، جزئى از دین است نه همهى دین.
* امّا بعثت، اوّلین روز شروع رسالت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله است که هرگز نمىتوان گفت روز اوّل بعثت، دین کامل شده است.
* امّا هجرت، روز فرار پیامبرصلى الله علیه وآله به فرمان خداست، روز حملهى کفّار به خانه پیامبر است نه روز یأس آنان.
* امّا روزهاى پیروزى در جنگ بدر وخندق و... تنها کفّارى که در صحنهى
نبرد بودند مأیوس مىشدند، نه همه کفار، در حالى که قرآن مىفرماید: «الیوم
یئس الّذین کفروا...» همه کفار مأیوس شدند.
* امّا حجّةالوداع که مردم آداب حج را در محضر پیامبرصلى الله علیه وآله
آموختند، تنها حج مردم با آموزش پیامبر کامل شد، نه همهى دین در حالى که
قرآن مىفرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم»
* امّا غدیرخم روزى است که خداوند فرمان نصب حضرت على را به جانشینى
پیامبرصلى الله علیه وآله صادر کرد، تنها آن روز است که چهار عنوان ذکر شده
در آیه «اکملت، اتممت، رضیت، یئس الّذین کفروا» با آن منطبق است.
* امّا یأس کفّار، به خاطر آن بود که وقتى تهمت وجنگ وسوءقصد بر ضد
پیامبر، نافرجام ماند، تنها امید آنها مرگ پیامبرصلى الله علیه وآله بود.
نصب علىّبن ابىطالبعلیهما السلام به همه فهماند که اگر آن حضرت پسرى
مىداشت، بهتر از على نبود وبا مرگ او دین او محو نمىشود، زیرا شخصى چون
علىّبن ابىطالبعلیهما السلام جانشین پیامبرصلى الله علیه وآله و رهبر
امّت اسلام خواهد بود. اینجا بود که همهى کفّار مأیوس شدند.
* امّا کمال دین، به خاطر آن است که اگر مقرّرات وقوانین کامل وضع شود،
لکن براى امّت و جامعه، رهبرى معصوم وکامل تعیین نشود، مقرّرات ناقص
مىماند.
* امّا اتمام نعمت، به خاطر آن است که قرآن بزرگترین نعمت را نعمت رهبرى
وهدایت معرّفى کرده است، اگر پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله از دنیا برود
ومردم را بىسرپرست بگذارد، کارى کرده که یک چوپان نسبت به گله نمىکند.
چگونه بدون تعیین رهبرى الهى نعمت تمام مىشود.
* امّا رضایت خداوند، براى آن است که هرگاه قانون کامل ومجرى عادل بهم گره بخورد رضایت پروردگار حاصل مىشود.
اگر هر یک از اکمال دین، اتمام نعمت، رضایت حقّ و یأس کفّار به تنهایى در
روزى اتفاق افتد، کافى است که آن روز از ایّاماللّه باشد. تا چه رسد به
روزى مثل غدیر، که همهى این ویژگىها را یک جا دارد. به همین دلیل در
روایات اهلبیت علیهم السلام عید غدیر، از بزرگترین اعیاد به شمار آمده
است.
آثار اشیا، گاهى مترتّب بر جمعبودن همه اجزاى آن است، مثل روزه، که اگر
یک لحظه هم پیش از اذان، افطار کنیم، باطل مىشود، از این جهت کلمه «تمام»
به کار رفته است: «اتمّوا الصیام الى اللیل» و گاهى به گونهاى است که هر
جزء، اثر خود را دارد، مثل تلاوت آیات قرآن، که کمالش در تلاوت همهى آن
است و هر قدر هم خوانده شود، ثواب دارد. گاهى بعضى اجزا به گونهاى است که
اگر نباشد، یک مجموعه ناقص است، هر چند همهى اجزاى دیگر هم باشد، مثل
خلبان و راننده که هواپیما و ماشین بدون آنها بىثمر و بىفایده است.
رهبرى و ولایتِ حقّ هم چنین است، چون انسان را با خدا گره مىزند و بدون
آن، آفریدهها و نعمتها به نقمت تبدیل مىشود وانسان را به خدا نمىرساند.
در آیه 109 بقره، تمایل کفار نسبت به انحراف مسلمانان از راه خودشان مطرح
شده است. خداوند فرمان داد: شما اغماض کنید تا امر الهى برسد. پس مسلمانان
منتظر حکم قاطعى بودند که کفّار را مأیوس سازد، تا اینکه آیهى «الیوم
اکملت...» نازل شد.
نگاهى به تغذیه در اسلام
اسلام مکتب عدل است، نه مثل غربىها افراط در مصرف گوشت را توصیه مىکند،
و نه مثل بودایىها آن را حرام مىداند، و نه مثل چینىها خوردن گوشت هر
حیوانى را به هر شکلى جایز مىداند. در اسلام براى مصرف گوشت، شرایط و
حدودى است، از جمله:
الف: گوشت حیوانات گوشتخوار را نخورید وداراى آلودگىهاى مختلف میکربى وانگلى و... هستند.
ب: گوشت درندگان را نخورید، که روح قساوت و درندگى در شما پیدا مىشود.
ج: گوشت حیواناتى که موجب تنفر عمومى است، مصرف نکنید.
د: گوشت حیوانى که هنگام ذبح، نام مبارک خدا بر آن گفته نشده، نخورید.
ه : گوشت مردار را نخورید. چون هنگام مرگ حیوان، خون پیش از هر چیز دیگر
فاسد شده و ایجاد نوعى مسمومیّت مىکند، از این رو حیواناتى که خفّه شده،
شاخ خورده، پرت شده، کتک خورده و دریده شده که جان دادنشان همراه با بیرون
آمدن کامل خون نیست، در اسلام خوردن آنان حرام است. [17]
از همهى حیوانات حرام گوشت، فقط نام خوک در این آیه آمده، چون مصرف آن رواج داشته است.
امام صادق علیه السلام دربارهى گوشت مردار فرمود: کسى به آن نزدیک نشد
مگر آنکه ضعف ولاغرى وسستى وقطع نسل وسکته ومرگ ناگهانى او را گرفت.
خونخوارى رسم جاهلیّت بود. این کار، سبب قساوت قلب و بىرحمى مىشود، تا
حدّى که خطر کشتن فرزند یا پدر و مادر را به همراه دارد. خونخوار، رفیق
ودوست نمىشناسد. [18] لذا خوردن خون حرام است، امّا تزریق آن اشکالى ندارد.
سؤال: آیا اجازهى کشتن حیوانات براى مصرف گوشت آنها، با رحمت الهى سازگار است؟
پاسخ: اساس آفرینش بر تبدیل وتحوّل است. خاک، گیاه مىشود، گیاه، حیوان
مىگردد و حیوان به انسان تبدیل مىشود ونتیجهى این تبدیلها، رشد است.
15) تفسیر قرطبى.
16) کافى، ج1، ص289.
17) تفسیر نمونه، ج4، ص259.
18) تفسیر المیزان.