تفسیر قرآن - حب اهل ایمان نشانه در راه خیر بودن
#تفسیر_قرآن
#زندگی_با_قرآن
#تفسیر_نور
آیه 7 و 8 سوره حجرات
وَاعْلَمُواْ أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِى کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِى قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ
فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
ترجمه آیه
و بدانید که در میان شما رسولخداست که (شما باید از او پیروى کنید و) اگر او در بسیارى از امور پیرو شما باشد، قطعاً به سختى ومشقّت خواهید افتاد، ولى خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و در دلهایتان آن را زینت بخشیده است و کفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است. آنها همان رشد یافتگان هستند.
(این علاقه به ایمان و تنفّر از کفر،) فضل و نعمتى بزرگ از طرف خداوند است و خداوند آگاه و حکیم است.
نکته ها
در ذیل آیه قبل خواندیم که ولیدبن عَقبه به دروغ، خبر مخالفت مردم با پرداخت زکات را به پیامبرصلى الله علیه وآله داد. مردم آماده هجوم شدند که آیه نازل شد: هرگاه فاسقى خبرى آورد تحقیق کنید. این آیه مىفرماید: اصولاً مردم باید تابع پیغمبر باشند، نه آنکه رهبر الهى تابع هیجانهاى ناپختهى برخاسته از گزارشات افراد فاسق قرار گیرد.
در روایات مىخوانیم: اگر اهل ایمان نزد شما محبوب بودند، در راه خیر هستید و اگر به گنهکاران علاقمند بودید، در شما خیرى نیست.(59)
بر اساس روایات، یکى از مصادیق ایمان در جملهى «حَبّبَ الیکم الایمان»، محبّت علىابن ابىطالبعلیهما السلام و مراد از کفر و فسوق و عصیان، دشمنى با اهلبیت پیامبرعلیهم السلام است.(60)
در حدیث مىخوانیم: کسانى که علاقه به معنویات و تنفّر از گناه را نعمت نمىدانند، نعمتهاى الهى را کفران کرده، عملشان کم و تلاشهاى آنان نابود است.(61)
رسیدن به رشد و کمال، هدیهى الهى به انبیاست؛ «آتَینا ابراهِیم رُشدَه»(62) ووظیفهى آنها رشد دادن دیگران مىباشد؛ «یا قوم اتّبِعون اَهدِکم سَبیلَ الرّشاد»(63) آنان نیز خود به دنبال رشد بودهاند، چنانکه حضرت موسى در بیابانها به دنبال حضرت خضر مىرود تا از طریق علم او به رشد برسد؛ «هل اتّبعک على أن تُعلّمَن ممّا عُلّمتَ رُشداً»(64)
ایمان زمینهى رشد، «ولیؤمنوا بى لعلّهم یَرشُدون»(65) و کتب آسمانى وسیلهى رشد هستند، «یَهدى اِلىَ الرُّشد»(66). در این آیه نیز مؤمنان واقعى اهل رشد معرّفى شدهاند. «اولئک هم الراشدون» به هر حال مراد از رشد در قرآن، رشد معنوى است، و این کوته فکرى است که انسان رشد را تنها در کامیابىهاى دنیوى بداند.
در مدیریّت و سیاستگذارى جامعه، اگر تصمیمگیرنده معصوم یا عادل نباشد، از استبدادى سر در مىآورد که در آن رشدى نیست، «و ما اَمرُ فِرعونَ بِرَشید»(67) ولى اگر تصمیمگیرنده معصوم یا عادل باشد، زمینهى رشد فراهم است. «اولئک هم الرّاشِدون»
آیه 7 و 8 سوره حجرات
وَاعْلَمُواْ أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِى کَثِیرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِى قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُوْلَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ
فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
ترجمه آیه
و بدانید که در میان شما رسولخداست که (شما باید از او پیروى کنید و) اگر او در بسیارى از امور پیرو شما باشد، قطعاً به سختى ومشقّت خواهید افتاد، ولى خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و در دلهایتان آن را زینت بخشیده است و کفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است. آنها همان رشد یافتگان هستند.
(این علاقه به ایمان و تنفّر از کفر،) فضل و نعمتى بزرگ از طرف خداوند است و خداوند آگاه و حکیم است.
نکته ها
در ذیل آیه قبل خواندیم که ولیدبن عَقبه به دروغ، خبر مخالفت مردم با پرداخت زکات را به پیامبرصلى الله علیه وآله داد. مردم آماده هجوم شدند که آیه نازل شد: هرگاه فاسقى خبرى آورد تحقیق کنید. این آیه مىفرماید: اصولاً مردم باید تابع پیغمبر باشند، نه آنکه رهبر الهى تابع هیجانهاى ناپختهى برخاسته از گزارشات افراد فاسق قرار گیرد.
در روایات مىخوانیم: اگر اهل ایمان نزد شما محبوب بودند، در راه خیر هستید و اگر به گنهکاران علاقمند بودید، در شما خیرى نیست.(59)
بر اساس روایات، یکى از مصادیق ایمان در جملهى «حَبّبَ الیکم الایمان»، محبّت علىابن ابىطالبعلیهما السلام و مراد از کفر و فسوق و عصیان، دشمنى با اهلبیت پیامبرعلیهم السلام است.(60)
در حدیث مىخوانیم: کسانى که علاقه به معنویات و تنفّر از گناه را نعمت نمىدانند، نعمتهاى الهى را کفران کرده، عملشان کم و تلاشهاى آنان نابود است.(61)
رسیدن به رشد و کمال، هدیهى الهى به انبیاست؛ «آتَینا ابراهِیم رُشدَه»(62) ووظیفهى آنها رشد دادن دیگران مىباشد؛ «یا قوم اتّبِعون اَهدِکم سَبیلَ الرّشاد»(63) آنان نیز خود به دنبال رشد بودهاند، چنانکه حضرت موسى در بیابانها به دنبال حضرت خضر مىرود تا از طریق علم او به رشد برسد؛ «هل اتّبعک على أن تُعلّمَن ممّا عُلّمتَ رُشداً»(64)
ایمان زمینهى رشد، «ولیؤمنوا بى لعلّهم یَرشُدون»(65) و کتب آسمانى وسیلهى رشد هستند، «یَهدى اِلىَ الرُّشد»(66). در این آیه نیز مؤمنان واقعى اهل رشد معرّفى شدهاند. «اولئک هم الراشدون» به هر حال مراد از رشد در قرآن، رشد معنوى است، و این کوته فکرى است که انسان رشد را تنها در کامیابىهاى دنیوى بداند.
در مدیریّت و سیاستگذارى جامعه، اگر تصمیمگیرنده معصوم یا عادل نباشد، از استبدادى سر در مىآورد که در آن رشدى نیست، «و ما اَمرُ فِرعونَ بِرَشید»(67) ولى اگر تصمیمگیرنده معصوم یا عادل باشد، زمینهى رشد فراهم است. «اولئک هم الرّاشِدون»
59) کافى، ج2، ص126.
60) کافى، ج1، ص426.
61) بحار، ج74، ص158.
62) انبیاء، 51.
63) غافر، 38.
64) کهف، 66.
65) بقره، 186.
66) جن، 2.
67) هود، 97.
-----------------------------
پیام ها
1- اگر مىخواهیم پشیمان نشویم باید به تعالیم انبیا مراجعه کنیم. (در آیهى قبل، سخن از ندامت و پشیمانى بود و این آیه مىفرماید: به پیامبر مراجعه کنید تا از کارهاى ندامتآور بیمه شوید.) «نادِمین - و اعلموا انّ فیکم رسول اللّه»
2- حضور پیامبر ورهبران الهى، امتیاز خاصّى براى جامعه است. «فیکم رسولاللَّه»
3- رهبر باید در دسترس مردم باشد. «انّ فیکم رسول اللَّه»
4- توقّع مشورت کردن پیغمبر با مردم مانعى ندارد، امّا اطاعت پیامبر از مردم انتظارى نابجاست. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
5 - مشکلات جوامع به خاطر دورى از مکتب انبیا وعمل به سلیقهها وهوسهاى شخصى است. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
6- رهبر جامعه اسلامى باید استقلال رأى داشته باشد. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...» (دشمن نیز همین نوع مشکلات را که برخاسته از سستى رأى رهبر است مىخواهد، چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «ودّوا ما عَنِتّم...»(68))
7- در مواردى که حکمى از طرف خدا و رسول نیست، مشورت با مردم و پیروى از آنها مانعى ندارد. «فى کثیرٍ من الامر»
8 - گرایش به مذهب، امرى فطرى است که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است. «حَبّبَ الیکم الایمان...»
9- ایمان، امرى قلبى است که با جبر و تحمیل سازگار نیست. «حَبّبَ الیکم الایمان»
10- ایمان، زینت دلهاست. «و زَیّنَه فى قلوبکم» همان گونه که کوهها، دریاها، معادن، گلها، آبشارها وهمهى آنچه روى زمین است، زینت زمین است. «انّا جَعلنا ما على الارض زینةً لها»(69) (آرى، زینت انسان، کمالات معنوى است و جلوههاى مادّى، زینت زمین هستند.)
11- تولّى و تبرّى باید در کنار هم باشد، اگر اهل ایمان را دوست داریم باید از اهل کفر، فسق و عصیان نیز بیزار باشیم. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر...»
12- انکار قلبى و انگیزهى فاسد، مقدّمهى طغیان است. ابتدا فرمود: «الکفر» وسپس «الفسوق و العصیان»
13- آفات ایمان؛ کفر، فسوق وعصیان است. «حَبّب الیکم الایمان... کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان»
14- تنفّر از بدىها، امرى فطرى است، «کَرّهَ الیکم الکفر...» و این تنفّر، مایهى رشد انسان است. «اولئک هم الرّاشدون»
15- کسانى که از کفر، فسق و عصیان تنفّر ندارند، رشد ندارند. «کَرّهَ... اولئک هم الرّاشدون»
16- از نعمتهاى بزرگ الهى، علاقه به ایمان و بیزارى از کفر، فسق و عصیان است. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر... فَضلاً من اللَّه و نِعمة»
17- فضل خداوند، بر اساس علم و حکمت اوست، نه بدون ملاک و گزافه. «فضلاً... و اللّه علیم حکیم»
60) کافى، ج1، ص426.
61) بحار، ج74، ص158.
62) انبیاء، 51.
63) غافر، 38.
64) کهف، 66.
65) بقره، 186.
66) جن، 2.
67) هود، 97.
-----------------------------
پیام ها
1- اگر مىخواهیم پشیمان نشویم باید به تعالیم انبیا مراجعه کنیم. (در آیهى قبل، سخن از ندامت و پشیمانى بود و این آیه مىفرماید: به پیامبر مراجعه کنید تا از کارهاى ندامتآور بیمه شوید.) «نادِمین - و اعلموا انّ فیکم رسول اللّه»
2- حضور پیامبر ورهبران الهى، امتیاز خاصّى براى جامعه است. «فیکم رسولاللَّه»
3- رهبر باید در دسترس مردم باشد. «انّ فیکم رسول اللَّه»
4- توقّع مشورت کردن پیغمبر با مردم مانعى ندارد، امّا اطاعت پیامبر از مردم انتظارى نابجاست. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
5 - مشکلات جوامع به خاطر دورى از مکتب انبیا وعمل به سلیقهها وهوسهاى شخصى است. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...»
6- رهبر جامعه اسلامى باید استقلال رأى داشته باشد. «لو یطیعکم... لَعَنتّم...» (دشمن نیز همین نوع مشکلات را که برخاسته از سستى رأى رهبر است مىخواهد، چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «ودّوا ما عَنِتّم...»(68))
7- در مواردى که حکمى از طرف خدا و رسول نیست، مشورت با مردم و پیروى از آنها مانعى ندارد. «فى کثیرٍ من الامر»
8 - گرایش به مذهب، امرى فطرى است که خداوند در انسان به ودیعه گذاشته است. «حَبّبَ الیکم الایمان...»
9- ایمان، امرى قلبى است که با جبر و تحمیل سازگار نیست. «حَبّبَ الیکم الایمان»
10- ایمان، زینت دلهاست. «و زَیّنَه فى قلوبکم» همان گونه که کوهها، دریاها، معادن، گلها، آبشارها وهمهى آنچه روى زمین است، زینت زمین است. «انّا جَعلنا ما على الارض زینةً لها»(69) (آرى، زینت انسان، کمالات معنوى است و جلوههاى مادّى، زینت زمین هستند.)
11- تولّى و تبرّى باید در کنار هم باشد، اگر اهل ایمان را دوست داریم باید از اهل کفر، فسق و عصیان نیز بیزار باشیم. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر...»
12- انکار قلبى و انگیزهى فاسد، مقدّمهى طغیان است. ابتدا فرمود: «الکفر» وسپس «الفسوق و العصیان»
13- آفات ایمان؛ کفر، فسوق وعصیان است. «حَبّب الیکم الایمان... کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان»
14- تنفّر از بدىها، امرى فطرى است، «کَرّهَ الیکم الکفر...» و این تنفّر، مایهى رشد انسان است. «اولئک هم الرّاشدون»
15- کسانى که از کفر، فسق و عصیان تنفّر ندارند، رشد ندارند. «کَرّهَ... اولئک هم الرّاشدون»
16- از نعمتهاى بزرگ الهى، علاقه به ایمان و بیزارى از کفر، فسق و عصیان است. «حَبّبَ الیکم الایمان... کَرّهَ الیکم الکفر... فَضلاً من اللَّه و نِعمة»
17- فضل خداوند، بر اساس علم و حکمت اوست، نه بدون ملاک و گزافه. «فضلاً... و اللّه علیم حکیم»
68) آلعمران، 118.
69) کهف، 7.
69) کهف، 7.