تفسیر قرآن - دوستی و برادری مومنان

#تفسیر_قرآن

#زندگی_با_قرآن

#تفسیر_نور

آیه 10 سوره حجرات
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‏

ترجمه آیه
همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس میان برادران خود، (در صورت اختلاف و نزاع) صلح و آشتى برقرار کنید و از خدا پروا کنید تا مورد رحمت قرار گیرید.

این آیه، رابطه‏ى مؤمنان با یکدیگر را همچون رابطه‏ى دو برادر دانسته که در این تعبیر نکاتى نهفته است، از جمله:
الف) دوستى دو برادر، عمیق و پایدار است.
ب) دوستى دو برادر، متقابل است، نه یک سویه.
ج) دوستى دو برادر، بر اساس فطرت و طبیعت است، نه جاذبه‏هاى مادى و دنیوى.
د) دو برادر در برابر بیگانه، یگانه‏اند وبازوى یکدیگر.
ه) اصل و ریشه دو برادر یکى است.
و) توجّه به برادرى مایه‏ى گذشت و چشم‏پوشى است.
ز) در شادى او شاد و در غم او غمگین است.
امروزه براى اظهار علاقه، کلمات رفیق، دوست، هم شهرى و هم وطن بکار مى‏رود، امّا اسلام کلمه برادر را بکار برده که عمیق‏ترین واژه‏هاست.
در حدیث، دو برادر دینى به دو دست تشبیه شده‏اند که یکدیگر را شستشو مى‏دهند.(74)
در این آیه و آیه‏ى قبل، سه بار فرمان «اصلحوا» تکرار شده که نشانه‏ى توجّه اسلام به برقرارى صلح و دوستى میان افراد جامعه است.
در آیه قبل فرمود: «فاصلحوا... و اقسطوا» به عدالت، صلح برقرار کنید و این آیه مى‏فرماید: «فاصلحوا... و اتّقوا» در برقرارى صلح، از خدا بترسید. اگر شما را به عنوان میانجى پذیرفتند، خدا را در نظر بگیرید و حکم دهید، نه آنکه اصلاح شما، مایه‏ى ظلم و ستم به یکى از طرفین گردد.
اخوّت و برادرى‏
از امتیازات اسلام آن است که اصلاحات را از ریشه شروع مى‏کند. مثلا مى‏فرماید: «اِنّ العِزّة لِلّه جَمیعاً»(75) تمام عزّت براى خداست، چرا به خاطر کسب عزّت به سراغ این و آن مى‏روید؟ یا مى‏فرماید: «انّ القوّة لِلّه جَمیعاً»(76) تمام قدرت‏ها از اوست، چرا هر ساعتى دور یک نفر مى‏چرخید!؟ در این آیه نیز مى‏فرماید: همه‏ى مؤمنان با یکدیگر برادرند، بعد مى‏فرماید: اکنون که همه برادر هستید، قهر و جدال چرا؟ همه با هم دوست باشید.
بنابراین براى اصلاح رفتار فرد و جامعه باید مبناى فکرى و اعتقادى آنان را اصلاح کرد.
طرح برادرى واُخوّت وبکارگیرى این واژه، از ابتکارات اسلام است.
در صدر اسلام پیامبرصلى الله علیه وآله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه‏ى «نخیله» حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادرى بسته است، حضرت نیز میان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر کس با کسى برادر مى‏شد. مثلاً:
ابوبکر با عمر، عثمان با عبدالرّحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابوایّوب انصارى، حمزه با زیدبن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طیّار با معاذبن جبل، مقداد با عمّار، عایشه با حفصه، امّ‏سلمه با صفیّه و شخص پیامبرصلى الله علیه وآله با على‏علیه السلام عقد اخوّت بستند.(77)
در جنگ اُحد، پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله دستور داد دو نفر از شهدا، به نام‏هاى عبداللَّه‏بن عمر و عمربن جموح را که میانشان برادرى برقرار شده بود، در یک قبر دفن کنند.(78)
برادرى نسبى، روزى گسسته خواهد شد، «فلا اَنساب بینهم»(79) ولى برادرى دینى حتّى در قیامت پایدار است. «اِخواناً على سُرُرٍ متقابِلین»(80)
دوستى و برادرى باید تنها براى خدا باشد. اگر کسى با دیگرى بخاطر دنیا دوست شود، به آنچه انتظار دارد نمى‏رسد و در قیامت نیز دشمن یکدیگر مى‏شوند.(81) قرآن مى‏فرماید: در قیامت، دوستان با هم دشمن مى‏گردند جز متّقین. «الاَخلاّءُ یَومئذ بَعضهم لِبَعض عَدوٌّ الاّ المتّقین»(82)
آنچه مهم‏تر از گرفتن برادر است، حفظ برادرى است. در روایات از کسانى که برادران دینى خود را رها مى‏کنند به شدّت انتقاد شده و سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند، تو با آنان رفت و آمد داشته باش. «صِلْ مَن قَطعک»(83)
امام صادق‏علیه السلام فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک جسد که اگر بخشى از آن بیمار گردد، همه‏ى بدن ناراحت است.(84)
حقوق برادرى‏
رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: مسلمان بر برادر مسلمانش سى حق دارد که هر یک باید آن حقوق را ادا کنند، از جمله:
1. عفو و مهربانى به او، 2. پنهان کردن اسرار او، 3. جبران اشتباهات او، 4. قبول عذر او، 5. دفاع در برابر بدخواهان او، 6. خیرخواهى نسبت به او، 7. عمل به وعده‏هایى که به او داده، 8. عیادت به هنگام بیمارى او، 9. تشییع جنازه او، 10. پذیرفتن دعوت و هدیه‏ى او، 11. پاداش دادن به هدایاى او، 12. تشکّر از خدمات او، 13. کوشش در یارى رسانى به او، 14. حفظ ناموس او، 15. برآوردن حاجت او، 16. واسطه‏گرى براى حل مشکلاتش، 17. گمشده‏اش را راهنمائى کند، 18. به عطسه او تهنیت گوید، 19. سلامش را پاسخ دهد، 20. به سخن وگفته‏ى او احترام گذارد، 21. هدیه‏ى او را خوب تهیه کند، 22. سوگندش را بپذیرد، 23. دوست او را دوست بدارد وبا او دشمنى نکند، 24. او را در حوادث تنها نگذارد، 25. هر چه را براى خود مى‏خواهد براى او نیز بخواهد و...(85)
پیامبراکرم‏صلى الله علیه وآله بعد از تلاوت آیه «انّما المؤمنون اِخوَة» فرمودند: خون مسلمانان با هم برابر است و اگر یکى از آنان به کسى پناه یا اَمان داد، دیگران باید به آن تعهّد پایبند باشند و همه در برابر دشمن مشترک، بسیج شوند. «و هم یَدٌ على مَن سَواهم»(86)
صلح و آشتى در قرآن‏
در قرآن، واژه‏هاى صلح، «والصُّلحُ خَیر»(87)، اصلاح، «واَصلِحوا ذاتَ بینکم»(88)، تألیف قلوب، «فَاَلّف بین قلوبکم»(89) و سِلم، «اُدخلُوا فِى السِّلم کافّة»(90) نشان‏دهنده‏ى توجّه اسلام به صلح و صفا و زندگى مسالمت‏آمیز و شیرین است.
از نعمت‏هاى الهى که خداوند در قرآن مطرح کرده است، اُلفت میان دل‏هاى مسلمانان است. چنانکه خداوند خطاب به مسلمانان مى‏فرماید: «کُنتم اَعداء فَاَلّفَ بین قلوبکم»(91) به یاد آورید که شما قبل از اسلام با یکدیگر دشمن بودید، پس خداوند میان دل‏هاى شما الفت برقرار کرد. چنانکه میان قبیله‏ى اوس و خزرج یکصد و بیست سال درگیرى و فتنه بود و اسلام میان آنان صلح برقرار کرد.
اصلاح و آشتى دادن، سبب دریافت بخشودگى و رحمت از جانب خداوند شمرده شده است. «ان تُصلحوا و تتّقوا فانّ اللَّه کان غفوراً رحیماً»(92) و هر کس واسطه‏گرى خوبى میان مسلمانان انجام دهد، پاداشِ در شأن دریافت خواهد کرد. «مَن یَشفَع شَفاعةً حَسنة یَکن لَه نَصیبٌ منها»(93)
اسلام براى اصلاح میان مردم، احکام ویژه‏اى قرار داده است، از جمله:
1. دروغ که از گناهان کبیره است، اگر براى آشتى واصلاح گفته شود، جرم و گناهى ندارد. «لا کِذبَ على المُصلِح»(94)
2. نجوا و درگوشى سخن گفتن که از اعمال شیطان و مورد نهى است،(95) اگر براى اصلاح و آشتى دادن باشد، منعى ندارد. «لا خَیرَ فى کثیر مِن نَجواهم الاّ مَن اَمر بِصدَقةٍ او مَعروفٍ او اِصلاح بین النّاس»(96)
3. با این‏که عمل به سوگند، واجب و شکستن آن حرام است، امّا اگر کسى سوگند یاد کند که دست به اصلاح و آشتى دادن میان دو نفر نزند، اسلام شکستن این سوگند را مجاز مى‏داند. «ولاتجعلوا اللَّه عُرضَة لایمانکم ان...تصلحوا بین الناس»(97)
4. با این‏که عمل به وصیّت، واجب و ترک آن حرام است، امّا اگر عمل به وصیّت، میان افرادى فتنه و کدورت مى‏آورد، اسلام اجازه مى‏دهد که وصیّت ترک شود تا میان مردم صلح و صفا حاکم باشد. «فَمَن خافَ مِن مُوصٍ جَنَفاً اَو اِثماً فَأصلح بینهم فلا اِثمَ علیه»(98)
74) محجّةالبیضاء، ج‏3، ص‏319..
75) یونس، 65.
76) بقره، 165.
77) بحار، ج‏38، ص‏335.
78) شرح ابن الحدید، ج‏14، ص‏214 ؛ بحار، ج‏20، ص‏121.
79) مؤمنون، 101.
80) حجر، 47.
81) بحار، ج‏74، ص‏167.
82) زخرف، 67.
83) بحار، ج 78، ص‏71.
84) کافى، ج‏2، ص‏133.
85) بحار، ج‏74، ص‏236.
86) تفسیر نمونه.
87) نساء، 128.
88) انفال، 1.
89) آل‏عمران، 103.
90) بقره، 208.
91) آل عمران، 103.
92) نساء، 129.
93) نساء، 85.
94) بحار، ج‏69، ص‏242.
95) مجادله، 10.
96) نساء، 114.
97) بقره، 224.
98) بقره، 182.

-----------------------------------


پیام ها

 1- رابطه برادرى، در گرو ایمان است. (مسائل اقتصادى، سیاسى، نژادى، جغرافیایى، تاریخى و... نمى‏تواند در مردم روح برادرى به وجود آورد.) «انّما المؤمنون اخوة»
 جانِ گرگان و سگان از هم جداست‏
متّحد، جان‏هاى شیران خداست‏
 2- برادرى بر اساس ایمان، مشروط به سنّ، شغل، سواد و درآمد نیست. «انما المؤمنون اخوة»
 3- هیچ کس، خود را برتر از دیگران نداند. «اخوة» (آرى، میان والدین و فرزند برترى است، ولى میان برادران، برابرى است.)
 4- براى برقرارى صلح وآشتى، از کلمات محبّت‏آمیز و انگیزه‏آور استفاده کنیم. «اخوة فاصلحوا»
 5 - جلوگیرى از نزاع و اقدام براى اصلاح و برقرارى صلح، وظیفه‏ى همه است، نه گروهى خاص. «فاصلحوا»
 6- اصلاح کننده نیز خود را برادر طرفین درگیر بداند. «فاصلحوا بین أخویکم»
 7- اصلاح و آشتى دادن، آفاتى دارد که باید مراقب بود. «فاصلحوا... و اتقوا اللّه»
 8 - صلح و صفا، مقدّمه‏ى نزول رحمت الهى است. «فاصلحوا... ترحمون»
 9- جامعه بى‏تقوا، از دریافت رحمت الهى محروم است. «اتقوا اللّه لعلّکم ترحمون»