شرح حدیث اخلاق | پرهیز از بی‌حوصلگی و تنبلی

#شرح_حدیث پرهیز از بی‌حوصلگی و تنبلی




#بیان_و_تفسیر_روایات
#محتوای_تبلیغی
#مقام_معظم_رهبری



بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین

دریافت فیلم

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/35269/13950916_10182.flv


الضَّجرَ وَ الکَسَل
«ضَجر»، به معنای دلتنگ شدن و ملول شدن و بی‌حوصله شدن است. انسان یک وقتی از یک وضعیّتی، از یک حادثه‌ای مثلاً -یا از وضع مزاجی خودش، یا از کاری که به عهده‌ی او هست- ملول میشود، دلتنگ میشود. میفرماید مراقب باش دچار این دلتنگی نشوی، دچار این ملالت نشوی، دچار این کم‌حوصلگی نشوی، کم‌حوصلگی؛ این ضَجر است.
«کَسَل»، عبارت است از تنبلی، تنبلی؛ یک کاری را انسان تأخیر بیندازد به‌خاطر تنبلی؛ مطالعه‌ای دارد، کاری دارد، اشتغالی دارد، دنبال‌گیری‌ای دارد، تنبلی کند و این کار را نکند. میفرماید از این دو چیز پرهیز کن.

[درباره‌ی] این مسئله‌ی ضَجر که بی‌حوصلگی است، این را ما به شما جوانها عرض کنیم که یکی از بزرگ‌ترین نِعَم الهی برای انسانی که جوان هست، حوصله است. حالا این [چیزی] که ما -امثال بنده که وارد وادی پیری شدیم و مبالغی در این وادی پیش رفتیم- خوب درک میکنیم و جوانها درست توجه ندارند به این نعمت بزرگ، یکی‌اش این است؛ نعمت حوصله، حوصله.
حوصله که بود، انسان از قوای خود استفاده میکند، از نیروهای خود استفاده میکند. فرض بفرمایید یک مطلبی را میخواهید تحقیق کنید، یک مسئله‌ی علمی را میخواهید تحقیق کنید، یک وقت آدم باحوصله هست، یک وقت بی‌حوصله هست؛ بی‌حوصله که باشد یک مقداری جلو میرود بعد رها میکند. آدم باحوصله نه، همین‌طور هِی دنبال میکند، تحقیق میکند، هِی إن قُلت می‌آورد، اشکالی به نظرش میرسد، آن اشکال را دفع میکند، باز اشکال دیگری به نظرش میرسد، باز یک راه جدیدی به نظرش میرسد. حوصله این است. انسان از نیروی ذهنش استفاده میکند.
از نیروی بدنی هم همین‌جور است. گاهی انسان به‌خاطر بی‌حوصلگی از قوای بدنی استفاده نمیکند. حوصله این‌قدر اهمّیّت دارد. این ضَجر که فرمودند، بی‌حوصلگی و ملالت، دلزدگی، اینها همه‌اش یکی است، در واقع ابعاد یک حالت است که هرکدام یک بخشی از این حالت را بیان میکند.

تنبلی هم همین‌جور [است]، تنبلی هم مثلاً [اینکه] فرض کنید صبح -حالا بعد از نماز- خواب رفته، گرفته خوابیده است؛ کار واجبی هم دارد، تنبلی میکند، بلند نمیشود. پهلوی زن و بچه‌اش نشسته است، تنبلی میکند؛ در یک جلسه‌ای نشسته است، تنبلی میکند؛ حرکت نمیکند، راه نمیرود.

یعنی این دو خصوصیّت، دو خصوصیّتی است که یک انسان را از عمل، عمل -که عمل در اسلام فوق‌العاده مورد اهمّیّت است- باز میدارد؛ از عمل صالح که عِدل ایمان است؛ شما در قرآن ملاحظه میکنید عِدل ایمان، عمل صالح است [باز میدارد]. عمل صالح هم خب کار است دیگر، عمل است، تحرّک است، فعّالیّت است؛ اگر ضَجر بود یا اگر کَسَل بود، انسان این عمل صالح را انجام نمیدهد.
بعد فرمود:

فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ
آن نقطه‌ی اصلی را امام (سلام‌الله‌علیه) مورد توجّه قرار میدهند. ما حالا به جوانب قضیه می‌پردازیم. امام (علیه‌السلام) آن اصل مطلب را، نقطه‌ی اساسی را مورد توجّه قرار میدهند؛ میفرماید اگر «ضَجِرتَ» یعنی اگر بی‌حوصله شدی، بر حق صبر نمیکنی. یک راه حقّی است، یک کلمه‌ی حقّی است، یک مسیر حقّی است که شما آن را انتخاب کردید؛ وقتی دچار بی‌حوصلگی شدید، پایداری در آن نمی‌کنید. یک مقداری سخت میگذرد، مشکل درست میشود، بی‌حوصله میشوید، رها میکنید.
بی‌حوصلگی خاصیّتش این است که انسان بر حق که بایستی پایداری کند، پافشاری کند، بر سر حق بماند، انسان از این محروم میماند. وقتی که [انسان] دچار ضَجر و دچار همین حالت ملالت و حالت بی‌حوصلگی شد، بر حق پافشاری نمیکند.

فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ و إن کَسِلتَ لَم تُؤَدِّ حَقّاً
وقتی دچار «کَسَل» یعنی تنبلی شدی، آن وقت حق را ادا نمی‌کنی، آن کاری را که باید انجام بدهی، حقّی را که باید ادا بکنی، آن را ادا نمیکنی به خاطر تنبلی؛ به خاطر تن‌پروری و تنبلی.
اینکه در دعاهای متعددی [آمده]: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلَ» [به این خاطر است]. این در چندین دعا هست، حالا یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الضَّجر»، یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَم»؛ «هَرَم» یعنی پیری، پیری در اینجا مراد پیری سنّی نیست، پیری روحی است. گاهی انسان سنّاً جوان است اما روحاً پیر است؛ گاهی عکسش هم هست، سنّاً پیر است اما روحاً جوان و بانشاط هست. این[جا] به خدای متعال انسان پناه میبرد در دعا از کَسَل؛ حالا کَسَل همراه با ضَجر یا کَسَل همراه با هَرَم.

۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۶۳۶
عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیه‌السلام: وَ إِیَّاکَ وَ خَصْلَتَیْنِ الضَّجَرَ وَ الْکَسَلَ فَإِنَّکَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ وَ إِنْ کَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّاً.
از دو خصلت بپرهیز: کم‌حوصلگى و تنبلى؛ زیرا اگر کم‌حوصله شوى بر حق صبر نمیکنی، و اگر تنبل شوی حق را ادا نمیکنی.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

روش سخنرانی - ذکر نمونه برای روش تشبیه

ذکر نمونه برای روش تشبیه 


#آموزش_روش_سخنرانی
#روش_های_اقناع_اندیشه

نمونه تشبیه1 :

آینه خصوصیات زیادی دارد ، همین آینه که هر روز با آن سر و کار زیادی داریم ، بعضی خصوصیات اون اینقدر جالبه که انسان می تونه از اون درس بگیره مثلا:

آینه هم زشتی ها و هم زیبایی­ها را نشان می­دهد.

آینه عیب هارا به همان اندازه که هست نشان میدهد.

آینه عیب را روبرو نشان میدهد.

آینه مراعات مقام وشخصیت افراد را نمیکند.

آینه گرفتار تهدید وتطمیع نمی­شود. و ...

شاید به خاطر همین خصوصیات آینه است که پیامبرگرامی اسلام(ص) می فرماید:

اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِنِ[1] مومن آینه مومن است یعنی:

مومن هم مثل آینه باید هم نقاط مثبت و هم نقاط منفی افراد را در نظر بگیرد نه اینکه فقط به نقاط منفی توجه کند.یعنی مومن نباید عیوب مردم را بزرگنمایی کند ، یعنی مومن نباید پشت سر مومن حرف بزند.

یعنی مومن در بیان حقایق نباید مراعات مقام و شخصیت افراد را داشته باشد. و اینکه مومن نباید گرفتار تهدید یا تطمیع شود تا حقی را ضایع کند و ...

 نمونه تشبیه2 :

جاده معمولا 9 مرحله مهم دارد:

1. صاف               2. دست‌انداز             3. سر بالایی             4. سراشیبی              5. گردنه       

6. پل                  7. تونل                   8. میان بر                 9. توقفگاه

 

دنیا هم مثل جاده محل گذر است و لذا 9 مرحله فوق را دارد ، به دنیا آمدن برای بندگی خداست ، حال دنیا جاده بندگی است پس مراحل جاده بندگی بصورت زیر تشبیه می شود:

1. صاف= عافیتهای زندگی                   

2. دست‌انداز= گرفتاریهای زندگی                    

3. سر بالایی= انجام واجبات                  

4. سراشیبی= ارتکاب گناهان

5. گردنه= ابتلائات بزرگ                     

6. پل= انتخابات زندگی                                 

7. تونل= ابهامات زندگی                      

8. میان بر= توبه ، شهادت و ...

9. توقفگاه= محاسبه اعمال



[1] بحار/ج71/ص27


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

128نکته درباره مرثیه خوانی ده نکته سوم

128 نکته در باره مرثیه خوانی



#روش_مرثیه_خوانی 3


31. پس از پایان یافتن مرثیه می‌توان این آیه را خواند:}و سیعلم الّذین ظلموا‌ای منقلب ینقلبون{؛ «و ستم کاران به زودی خواهند دانست که به چه مکانی باز می‌گردند.‌» یا آیه }الا لعنة الله علی القوم الظّالمین{؛ «آگاه باشید نفرین خدا بر ستم کاران است.‌»

32. بعد از خواندن آیاتی که گفته شد، می‌توانیم برای استجابت دعا پنج بار آیه }امّن یجیب المضطرّ اذا دعاه و یکشف السّوء{؛ را بخوانیم.

33. می‌توانیم پس از «امّن یجیب» این دعا را بخوانیم: «اللّهم انّا نسئلک و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم بحقّ محمّد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و تسعه المعصومین من ذریه الحسین» سپس ده بار «یا الله» بگوییم آن گاه دعاهای دیگر را بخوانیم.

34. اگر هنگام مرثیه خوانی، مطلب یا شعر بعدی را فراموش کردیم، مطلب یا شعر قبلی را تکرار می‌کنیم و شرح می‌دهیم و در ضمن این کار به جستجوی مطلب یا شعر بعدی می‌پردازیم تا آن را به یاد آوریم.

35. برای مرثیه خوانی اگر می‌توانیم در جایی قرار بگیریم که مُشرِف بر شنودگان باشیم.

36. شایسته است موانع تمرکز حواس را از محل مرثیه خوانی بر طرف کنیم. گاهی این کار با تذکری از سوی مرثیه خوان می‌تواند انجام گیرد.

37. در آغاز مرثیه می‌توانیم از شنوندگان بخواهیم تا سرها را به زیر بیندازند، دل‌ها را روانه کربلا کنند و زانوی غم در بغل گیرند.

38. تا می‌توانیم مقدار مرثیه را با مدّت زمانی که از ما خواسته اند، هماهنگ کنیم؛ یعنی، مرثیه را به موقع شروع کنیم و به موقع خاتمه دهیم.

39. در ابتدای مرثیه صدای خود را خیلی بالا نبریم و بلند نکنیم تا برای ادامه مرثیه نفس داشته باشیم.

40. گاهی گلو و دهان مرثیه خوان مبتدی خشک می‌شود یا نفس آنان کم می‌آید. این امری طبیعی است که به مرور زمان از بین می‌رود، ولی نکات مرثیه خوانی، مانند، نکته قبلی را نیز باید رعایت کرد، تا با چنین مشکلی رو به رو نشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

مدیریت انگیزش | بی انگیزگی ناشی از هدف گذاری اشتباه



#مدیریت_انگیزش 5
#ویژه_مربیان_فرهنگی

#بی_انگیزگی_ناشی_از_هدف_گذاری_اشتباه


 مارتا بک (Martha Beck) برای فهمیدن انگیزه مدلی عالی در اختیار ما می‌گذارد. او این‌طور توضیح می‌دهد که ما دو نوع خود را در روان‌مان تجربه می‌کنیم خودِ ذاتی و خودِ اجتماعی. خود ذاتی ما همان بخش از روان ماست که خودانگیخته، خلاق و بازیگوش است؛ این بخش می‌داند چه چیزهایی برای شما بیشترین اهمیت را دارد. خودِ اجتماعی با تولد شما شروع به شکل‌گیری می‌کند، قوانین خانواده و اجتماع را می‌آموزد و سخت در تلاش است که با وادار کردن‌ شما به اطاعت از این قوانین از شما محافظت کند.
تمام پیام‌های گوناگونی که در مدت زندگی‌مان دریافت می‌کنیم ما را به بردگان اجتماع تبدیل می‌کند. زیرا ما مشتاق هستیم خانواده و جامعه‌مان را تحت تأثیر قرار بدهیم. وقتی احساس می‌کنید بی‌انگیزه‌اید به این دلیل است که هدف‌هایی را تعیین کرده‌اید که منحصرا نشئت گرفته از خواسته‌های خود اجتماعیِ شما هستند. این نوع تعیین هدف شما را از مسیری که خود ذاتی‌تان می‌خواهد دنبال کنید دور می‌کند. به همین دلیل خود ذاتی برای کند کردن حرکت شما از ترفند بی انگیزگی استفاده می‌کند و تلاش می‌کند شما را نسبت به اهداف سمّی‌ انتخابی‌تان دلسرد کند.
هدف‌گذاری صحیح
زمانی را به مرور اهداف‌تان اختصاص بدهید. به این علت که خودِ حیاتی ماهیت غیرکلامی دارد درک آن از طریق بدن‌تان به راحتی ممکن است. یک به یک به اهدافی فکر ‌کنید که در سر می‌پرورانید. به واکنش‌هایی که بدن‌تان نسبت به هر هدف از خود نشان می‌دهد توجه داشته باشید. زمانی که مشاهده کردید بدن‌تان (و به خصوص تنفس شما) نشانه‌هایی از فشار و انقباض بروز می‌دهد نشانه‌ی نسبتا مهمی است که یادآوری می‌کند هدفی که به آن فکر می‌کنید یک هدف سمّی است. اگر شاهد واکنش انقباصی در بدن‌تان بودید هدف فعلی‌تان را دور بیندازید و تمام پندارهای ذهنی‌ای که به شما می‌گوید در زندگی چه «باید» بکنید را مورد پرسش قرار دهید. در عوض ببینید با فکر کردن به چه چیزهایی لبخند ناخودآگاهی به لب‌تان می‌آید، چه چیزی است که باعث می‌شود زمان را فراموش کنید. سپس به جای اهداف سمّی، روی آنها هدف‌گذاری کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

سواد رسانه ای | چرا سواد رسانه ای مهم شد

 سواد رسانه ای


#سواد_رسانه_ای

#محتوای_روشی

#جنگ_نرم


چرا سواد رسانه ای مهم شد

1- ورود به عصر اطلاعات

در عصر اطلاعات رسانه ها نقش مهمی در دسترسی و انتقال اطلاعات دارند. جهان جدید مانند دهکده کوچکی است که ساکنانش همدیگر را می شناسند و از ریز و درشت اتفاقات مختلف باخبرند.


2- جنگ نرم

در جنگ نرم، دشمن با ابزار و پیام های رسانه ای دست به حمله میزند و هدف او تسلط بر ذهن انسانهاست نه خاک و جان آنها


3- اشباع رسانه ای

حجم و تنوع بالای پیام های رسانه ای که در معرض آن قرار گرفته ایم توانایی تحلیل و تفسیر آن ها را از ما می گیرد پیام ها پیوسته در هرجا و به هر کسی ارائه می شود. ما از پیام های رسانه ای اشباع شده ایم.

حجم اطلاعات وارد شده به ذهن یک انسان امروزی اعم از خبرها، کتاب ها، تابلوهای تبلیغاتی و دیده ها و شنیده ها در یک روز برابر کل اطلاعات دریافتی توسط یک انسان قرن هجدهمی است!


4- گسترش دید واقع بینانه نسبت به رسانه ها

نگاه واقع بینانه به رسانه ها در عین توجه به نکات مثبت هر رسانه، آثار سوء و منفی آن را نیز در نظر می گیرد و درباره رسانه ها منصفانه قضاوت می کند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

ثواب اعمال در قبر

#حدیث_مسجد
#عکس_نوشت
با کیفیت چاپ





ثواب اعمال در قبر



دریافت تصویر قابل چاپ
عنوان: ثواب اعمال در قبر
حجم: 1.43 مگابایت


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

پنج کس هستند که در قبرهایشانند (مرده اند) اما ثوابهایشان همجنان در نامه اعمالشان ثبت می شود...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

شرح حدیث اخلاق | فرزندانی که برای والدین، عمل صالح‌اند

#شرح_حدیث فرزندانی که برای والدین، عمل صالح‌اند



#بیان_و_تفسیر_روایات
#محتوای_تبلیغی
#مقام_معظم_رهبری



بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین

دریافت فیلم

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/35267/13950915_10181.flv


عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبن‌علیٍ الباقر علیه‌السلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله (۱)

«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و اینها نباشد. این [فرزند] را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد -کمااینکه بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت میکنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و اینها بار می‌آورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشیشان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار می‌آید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمیکنند، به همدیگر خیانت میکنند؛ اینها را هم بچّه میبیند جلوی چشمش؛ [پدر و مادر] به مسائل دینی اهمّیّت نمیدهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همین‌جور بار می‌آید. این تربیت بد است- [یا] گاهی هست که انسان تربیت بد هم نمیکند بچّه را، لکن رها میکند، رها میکند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه اینکه بچّه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش میکنیم؛ احساس مسئولیّتی کَأنّه نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت میکنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ انسان وقتی نمیگذارد. این رها کردن بچّه است. اینها را نمیشود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمیشود.

آن فرزندی را میشود انسان به حساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند. البتّه توجّه داشته باشید و توجّه دارید که تربیت فرزندان این‌جور نیست که انسان هر یک‌یک بچّه‌ها را بخواهد [که] مثل یک شاگرد معیّنی جلو [بیایند]، دعوتشان کند، بهشان حرف بزند [و] تربیتشان کند؛ نه. بعضیها میگویند که شما میگویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمیتوانیم بکنیم؛ این حرف غلط است. تربیت فرزندان، تربیت تک‌تک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمیکند، خوب تربیت میشوند. به‌طور طبیعی، به‌طور غالب خوب تربیت میشوند.

پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند.
حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر [انسان] تقدیم کند اولادی را -تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند،

حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه میدارند، مانع میشوند. این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمیکند؛ میفرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنه‌ای است، یک عمل صالحی است که میتواند شما را حاجب از آتش باشد.

۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۶۳۴
عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبن‌علیٍ الباقر علیه‌السلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
هر کس فرزندانی را تربیت کند که آنها را برای خدا به حساب بیاورد، این فرزندان، به اذن خداوند، او را از عذاب آتش مانع می‌شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

روش سخنرانی - شرایط اجرای روش تشبیه

شرایط اجرای روش تشبیه 


#آموزش_روش_سخنرانی
#روش_های_اقناع_اندیشه


1 –ابتدا تمام وجوه مشبهٌ­ به بطور جذاب گفته شود .

2 – سپس تشبیه مطرح شده و وجه شبه و مشبه ذکر شود.

3 – تک تک وجوه تشبیه با هم تطبیق داده شود.      

4 – طرفین تشبیه خوب و مناسب پرورش داده شود.

5 – موارد تشبیه به اندازه و بجا باشد.

6 – حد اقل 5 مورد از موارد تشبیه ذکر شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

نکته های ادبی

حاج منصور ارضی



#نکته_های_ادبی :

 

 1- بیت چیست؟

هر یک از سطرهای یک شعر، یک «بیت» نامیده می شود و واحد شعر محسوب می گردد.

 

2- مصراع چیست؟

هر بیت شامل دو قسمت است که هر یک از این بخشها «مصراع» نام دارد.

 

3- وزن چیست؟

آهنگ خاصی را که در تمامی مصراعهای یک شعر یکسان است، «وزن شعر» می نامند.

 

4- ردیف و قافیه را تعریف کنید؟

-  به یک یا چند واژه، که به صورت کلمه ای مستقل و به یک معنی در پایان همه مصراعها تکرار شود «ردیف» گویند.

 

-  به حروف مشترکی که در پایان واژه های یک شعر یا یک بیت تکرار شود «قافیه» و به کلماتی که این حروف مشترک در آنها آمده است «کلمات قافیه» گویند.

 

5- چه بیتی را «مُصّرع» و چه بیتی را «مُصفّا» می گویند؟

بیتی که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد «مُصّرع» و بیتی که تنها یک مصراع آن قافیه دارد «مُصفّا» خوانده می شود.

 

6- قالب شعر را توضیح دهید؟

شکلی که قافیه به شهر می بخشد «قالب» نام دارد و تفاوت قالبها، تفاوت در چگونگی قافیه آنهاست ولی اگر نحوه تکرار قافیه در دو یا چند شعر یکسان باشد، تعداد ابیات، محتوا و وزن و نوع قالب را مشخص خواهند کرد.

 

7- مخلصّ چیست؟

به نام شعری شاعر که در بیت پایانی یا گاه در بیت ماقبل آخر شعر می آید «تخلّص» می گویند.

مستزاد


مستزاد شعری است که در آخر مصراع های یک رباعی یا غزل یا قطعه، جمله ی کوتاهی از نثر آهنگین و مسجع اضافه می کنند که از لحاظ معنی به آن مصراع مربوط است ولی با وزن اصلی شعر هماهنگ نیست

در واقع کلمه ی مستزاد به معنی "زیاد شده" هم همین معنی را می دهد و علت نام گذاری این نوع شعر هم قطعه اضافه شده در پایان هر مصراع است
نمونه ی چند مستزاد 

گیرم که ز مال و زر کسی قارون شد ---------- مرگ است زپی
یا آن که به علم و دانش افلاطون شد ---------- کو حاصل وی؟ 
اندوخته ام ز کف همه بیرون شد ---------- کو ناله ی نی؟ 
ز اندیشه کونین دلم پرخون شد ---------- کو ساغر می؟

بحر طویل

بحر طویل نوعی شعر یا نثر موزون در ادبیات فارسی است. قالب بحر طویل بیشتر برای بیان سخنان طنز یا هزل کاربرد دارد. اما برخی شعرهای جدی تر مانند مرثیه ها و مُناظره ها نیز با قالب بحرطویل نوشته شده اند. بحر طویل قالبی شعری است که در آن برخلاف سایر قالب های شعر سنتی فارسی، مصراع های مساوی و بیت وجود ندارد. در عوض، بحر طویل از یک یا چند قسمت با نام بند تشکیل می شود. سرودن بحر طویل از دوره صفویه به بعد مرسوم شده است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد

مدیریت انگیزش | بی انگیزگی ناشی از ترس



#مدیریت_انگیزش 4
#ویژه_مربیان_فرهنگی

#بی_انگیزگی_ناشی_از_ترس


حتی اگر خودتان انتخاب کرده‌ باشید که در حیطه‌ای به خصوص قدم بگذارید، اگر بترسید بخشی از وجودتان مصرانه از پیشروی شما جلوگیری خواهد کرد. ترس موجب کندی شما می‌شود و حسِ تردید و احتیاط را در شما بیدار کند. البته این مسئله می‌توانند به نفع شما باشد اما گاهی ترس‌ها پیامد تصورات ما هستند و نه مبتنی بر ارزیابی صحیح واقعیت‌های موجود. اگر ترس‌هایتان به اندازه‌ی کافی قدرتمند باشند، حتی باوجود اشتیاق شما برای پیشروی، آن بخش از وجودتان که مایل به حفظ امنیت شماست اجازه نمی‌دهد به سوی حیطه‌ای قدم بردارید که برایتان هم خواستنی است هم امن.
غلبه بر ترس‌ها
در این دست موقعیت‌ها برای بازیابی انگیزه باید با ترس‌هایتان کنار بیایید. ترس‌های‌ خودتان را نام ببرید تا در معرض دید شما قرار بگیرند. یادتان نرود که از ترس‌هایتان مهربانانه تشکر کنید، هرچه باشد قصد آنها حفاظت از شماست. سپس درباره‌ی ترس‌هایتان از خود سؤال بپرسید. «چرا از این اتفاق می‌ترسم؟» «چقدر احتمال دارد که این اتفاق واقعا رخ بدهد؟» با این کار برخی از ترس‌های شما خودبه‌خود از بین می‌روند.
به ترس‌هایی که با این کار از بین نرفته‌اند دقت کنید. این ترس‌ها می‌خواهند درباره‌ی تحقیقاتی که لازم است انجام بدهید چه چیزی را به شما یادآوری کنند؟ درباره‌ی ابهاماتی که باید برطرف شوند، اطلاعاتی که باید به دست بیاورید و راهکارهای مدیریتی که باید به کار ببندید چطور؟ با استفاده از خِرد حاصل از ترس‌هایتان در برنامه‌ریزی برای ترس‌هایتان احترام قائل می‌شوید. نهایتا اینکه تغییراتی که قرار است ایجاد کنید را در گام‌های کوچک پیش ببرید و فقط روی چند قدم کوچک رو‌به‌رویتان متمرکز شوید. این کار ترس‌های شما را آرام خواهد کرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ستاد